جهان در سال ۲۱۲۵: نگاهی به آیندهٔ جامعه در سال ۲۱۲۵، بشر در نقطهای ایستاده که تکنولوژی، محیط زیست، و آگاهی فلسفی به شکلی بیسابقه به هم پیوند خوردهاند. صد سال گذشته، نهفقط از نظر ابزار و سیستمها، بلکه در نحوهٔ زندگی، اندیشه و ارتباط ما، تحولی عظیم ایجاد کرده است. در اینجا، نگاهی خیالانگیز داریم به اینکه جامعه ممکن است در یک قرن آینده چگونه باشد. ۱. اقتصادِ پس از کمیابی و پایان شغلهای سنتی با پیشرفت هوش مصنوعی عمومی، رباتیک پیشرفته و اتوماسیون کامل، بیشتر کارهای انسانی منسوخ شدهاند. در یک اقتصادِ پس از کمیابی، که با انرژی تجدیدپذیر، تولید غیرمتمرکز، و توزیع هوشمند منابع اداره میشود، نیازهای اساسی همه تأمین است. «کار» به جای اجبار اقتصادی، به شکلی از خودبیانگری و کشف معنا تبدیل شده. افراد به هنر، علم، کاوش، آموزش و رشد شخصی میپردازند، در حالی که یک سیستم «رفاه پایه جهانی» پشتیبان آنهاست. ۲. دنیای ترکیبیِ فیزیکی-دیجیتال مرز میان دنیای واقعی و دیجیتال تقریباً محو شده است. رابطهای عصبی مغز را مستقیماً به شبکهها متصل میکنند، و این امکان را میدهند که افراد بدون صحبت، ارتباط برقرار کنند، یاد بگیرند، یا تجربیات مشترک مجازی داشته باشند. حضور فیزیکی هنوز مهم است، اما دیگر محدودکننده نیست. میتوانی از یک پارک در تهران به کنسرتی در مریخ بروی یا در رم باستان قدم بزنی، بازسازیشده با واقعیت مجازیای که از جهان واقعی قابلتشخیص نیست. ۳. افزایش طول عمر و ارتقای زیستی انسان امید به زندگی به بیش از ۱۳۰ سال رسیده. درمانهای ژنتیکی، پزشکی نانویی و بازسازی سلولی پیری را بسیار کند کردهاند. پیری دیگر یک امر اجتنابناپذیر تلقی نمیشود، بلکه نوعی وضعیت قابل درمان است. برخی انسانها به ارتقای سایبرنتیکی روی آوردهاند؛ اندامهای مصنوعی، حافظهٔ تقویتشده و حتی حواس مصنوعی. یک شکاف فلسفی میان "زیستگرایان" و "انسانهای فناورمحور" شکل گرفته است — بحثهایی که ریشه در قرن ۲۱ دارند، اما اکنون کاملاً شخصی شدهاند. ۴. آگاهی سیارهای و ترمیم اقلیم پس از یک بحران اقلیمی تقریباً فاجعهبار در اواخر قرن ۲۱، انسانها تغییر مسیر دادند. مهندسی اقلیمی، جذب کربن در مقیاس جهانی، و مهاجرت گسترده به انرژی خورشیدی و همجوشی هستهای، اقلیم زمین را تثبیت کردهاند. اکنون احترام عمیق و حتی عرفانی به زمین در فرهنگ عمومی ریشه دارد. آموزش سیستممحور از کودکی آغاز میشود و نگهداری از زمین یک وظیفهٔ جهانی تلقی میشود. ۵. حکمرانی جهانی و هویت فراملی کشور-ملتها دیگر اصلیترین ساختار حکمرانی نیستند. شوراهای فراملی، با کمک هوش مصنوعی توزیعی، مسائل جهانی مانند سلامت، اقلیم و فضا را مدیریت میکنند. فرهنگ محلی همچنان زنده است، اما بیشتر مردم خود را ابتدا شهروندان سیاره زمین میدانند. دموکراسی بازتعریف شده؛ با رأیگیری کوانتومی، شفافیت بلاکچینی، و مشارکت فوری از طریق رابطهای هوشمند. ۶. فضا: مرز جدید فرهنگ انسانها زمین را بهعنوان تنها خانهشان پشت سر گذاشتهاند. کلونیهایی در ماه و مریخ، ایستگاههای مداری و معادن سیارکی، اکنون جوامعی کامل با هنر، سیاست و فلسفهٔ خاص خود هستند. فضا دیگر صرفاً عرصهٔ علمی نیست — بلکه صحنهای فرهنگی برای بیان هویت است. ۷. پرسش انسانی با وجود تمام پیشرفتها، یک پرسش بنیادین همچنان پابرجاست: در دنیایی که ماشینها از ما هوشمندترند، عمر طولانیتر از هر زمانی شده، و مرزهای فیزیکی و دیجیتال از بین رفتهاند، انسان بودن چه معنایی دارد؟ قرن ۲۲ شاهد شکوفایی دوبارهٔ فلسفه، هنر، و کاوش در خودآگاهی بوده است. حالا که نیازهای مادی تا حد زیادی برطرف شدهاند، تمرکز بهسوی معنا، ارتباط و تعالی درونی سوق یافته. در دنیایی پر از امکان، بشر دوباره در حال یادگیریِ بودن است. جامعهٔ ۲۱۲۵ نه بهشت است و نه جهنم — بلکه ادامهایست از داستان پرفرازونشیب، زیبا و غیرقابلپیشبینیِ انسان. جهانیست که در آن، فناوری در خدمت انسان قرار گرفته، نه بالعکس. جهانی پر از سؤال، خلاقیت و امیدی آرام که شاید بالاخره یاد بگیریم چگونه با یکدیگر، و با جهان، در هماهنگی زندگی کنیم.

۰۸:۲۴ AM
.
فرو ۲۳, ۱۴۰۴